گاهی فکر می کنم تمام آسیبها و صدماتی که تفکر احمدی نژادی به زیر ساخت ها و ساختارها و امور اجرایی این کشور وارد کرد آنقدر مهم و ویران کننده نبود که نهادینه کردن روش و منش او در برخورد و روابط اجتماعی که در جامعه و تمام اقشار مردم جاری و ساری کرد. فرهنگ پرده دری، هتاکی،ترور شخصیتی و به قولی بی ادبی مجاز پنداشته شده در برابر هر انکس و چیزی که به غیر آنچه ما فکر می کنیم؛می اندیشد و یا عمل می کند. تفکر اینکه به کاربردن هر روشی برای به کرسی نشاندن فکر درست من که اتفاقا تنها به منفعت شخصی من می انجامد مجاز و حتی الزامی است.
باز متعجبم از اینکه این تمایل چه اندازه در لایه های شخصیتی همه ما پرورش یافته و آماده بود که در انتظار تلنگری بود برای نمود یافتن و تبدیل شدن به منش رفتارفردی و اجتماعی ما در هر سطح علمی ، فرهنگی ، تحصیلی و اجتماعی که هستیم.
شاید بتوان گفت به دلیل اینکه مملکت کشور ثروتمندی از نظر امکانات مادی است امکان جبران و باز سازی بسیاری از ویرانی های ساختاری و زیر ساختی آن دوره وجود دارد و بالاخره دیر یا زود این بازسازی ها انجام می شود،
اما متاسفانه در حیطه فرهنگ و اخلاق فردی و اجتماعی به دلیل فقر عمیق فرهنگی و اخلاقی نهادینه شده در سالهای طولانی ؛ و ناتوانی نظام آموزشی بدون پرورشی شایسته مقام انسان ،شاید هزاران سال طول بکشد و آسیب وارد شده به سادگی ترمیم و جبران نشود و تبدیل به سرطان وخیمی شود که به تدریج ریشه فرهنگی ما را بسوزاند و از میان بردارد.
انگار این رفتار تمایلی بوده برای رهایی از فشارهای ناپیدا و سرکوب شده که سالهاست در ضمیرما به دقت پنهان شده بود زیرا به هر دلیل جامعه آن را زشت و قبیح می دانست و در آن سالهای وبایی با وارونگی هر آنچه ارزش اخلاقی جامعه می دانستیم و با از میان رفتن زشتی و قباحت آن در منظر اجتماعی جامعه ، به سرعت سرباز کرد و اشکار شد و بال و پر گرفت و حالا چنان ریشه دوانده است که دیگر از پس مهار آن بر نمی اییم و اثرات زخم آگین آن را هر روز در جایی بروز یافته و التیام نیافتنی می بینیم.
گویا دیگر زیبا سخن گفتن , منصفانه از کلام استفاده کردن از مد افتاده و قضاوت های نادرست ذهن خود را در کوی و برزن با ناهنجارترین واژه ها بیان کردن و در پرده دری گوی سبقت را از هم ربودن مد روز شده است.